با قمر درباره وبلاگ آرشیو وبلاگ پنج شنبه 90/5/27 :: 9:54 صبح ::; نویسنده : م قمری
در شب قدر، که از چشمه نورآیه هایی روشن جلوه هایی جانسوزتا سحرگاه فرو می بارد، وای بر ما، اگر از ریزش فیض بهره هایی نبریم . حیف اگر در "شب قدر"،"قدر" خود نشناسیم. رمضان، دعوتی است به باز یافتن "خود گمشده"، و "فطر"، موسم چیدن میوه "فلاح" از چشمه "فطرت" است، و سپاس نعمتی است که در رمضان و شبهای قدر آفرین آن نازل می شود. "شب های قدر"، اوج این پر گشودن در فضای نیایش و عبودیت است و شکوفایی "رحمت الهی" بر بندگان. رمضان، موسم پر برگ و بار بازگشت به سرشت پاک است. روزه، آزمون سراسری "اخلاص" بندگان است، تا از اسارت " شکم"و "شهوت" رها شوند و از "بند مادیات" و "کمند تعلقات" آزاد گردند. و … "شب قدر"، ساعت پذیرایی از مهمانان "بزم حضور" در "مائده قرب" است. کیست که بر سفره مولی بنشیند و گرسنه برخیزد؟ شب زنده داریهای عابدان،اشکهای شب بیداران و نجوای خالصانه دعاخوانان، استغفارهای پارسایان و متهجدان، "یارب یارب" سحرخیزان، همه و همه، جلوه هایی از برکات این ماه و شبهای قدر است. شبی که سپیده بیداری، سراسر سلام و نور است، "سلام هی حتی مطلع الفجر" کاش چراغ "ذکر" بسته و شمع "یاد"، در شبستان همه دلها روشن شود و ظلمت گناه و غفلت، از زاویه همه قلوب، زدوده گردد. خسران زده کیست؟ آنکه ماه رمضان و سحرهایش و شب قدرش بر او بگذرد و غفران الهی شامل حالش نشود و "تحول" نیابد. مگر ما در طول سال، چقدر فرصت "تجدید دیدار" با "فطرت" داریم؟ مگر در طول سال، چند "شب قدر" داریم؟ ماهی جان، در دریای "یاد خدا" است که حیات می یابد. وگرنه، دلهای جدا از خدا، مشتی گوشت است و سخت تر از سنگ! "بیا، بیا، که بشوییم خانه دل را، چرا گناه، چرا غفلت و فراموشی؟ بیا که چهره دل را، به آب "توبه" بشوییم و پاکتر گردیم.بیا به فطرت بی عیب خویش، برگردیم. در شب قدر، رو به آینه محاسبه می نشینیم و چهره جان را بی غبار می بینیم و با باران اشک، دل را در سحر رحمت و مغفرت، شستشو می دهیم. شب قدر، شب گشودن سفره دل و ریختن اشک نیاز و فصل گریستن چون ابر بهار در دل آستان آفریدگار غفار است. شب قدر، شب احیای خویش، با دم مسیحایی دعاست. شبی است که باید قدر خویش را بشناسی، تقدیر خویش را رقم بزنی و… "خویشتن جدید" را با قلم توبه و جوهر اشک، ترسیم کنی. واحد شعر و ادب تبیان زنجان-
موضوع مطلب : موضوعات
پیوندها صفحات وبلاگ |
||